بنیاد تبری

بنیاد تبری
بایگانی
پیوندها

۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

در جلسه هماهنگی روز مازندران تاکید شد: 

روز مازندران متفاوت تر از گذشته 

اولین جلسه هماهنگی بزرگداشت روز مازندران با حضور 25 نفر از صاحب نظران استانی در مرکز مطالعه اسناد ملی و کتابخانه ای استان مازندران برگزار شد. 

ابتدا محمدرضا حسن پور دبیر جلسه هماهنگی روز مازندران و دبیر اجرایی بنیاد تبری (خانه مازندران ) در استان طی سخنانی با تاکید بر ضرورت برگزاری برنامه ای در خور پیشینه غنی استان اظهار داشت: همه ما باید با همفکری و کمک تمامی نخبگان مازنی در سراسر کشور و حتی خارج از مرزها برای برگزاری هر چه باشکوهتر این روز تلاش کنیم. 

سپس دکتر حسین اسلامی مدیر مرکز ساری شناسی پرداختن به زبان مازنی به عنوان یکی از برنامه های اصلی روز مازندران را ضروری بر شمرد. 

در ادامه اعضای حاضر به بیان پیشنهادات و نکته نظرات خود پرداختند و در پایان این نشست با جمع بندی پیشنهادات و نظرات اعضا، احیای زبان مازنی،تقویت حس وطن دوستی و بومی نگری مسئولین،برگزاری نمایشگاه کتابهای مازنی، تدوین کتب و پایان نامه های دانشجویی، تاسیس فرهنگستان زبان مازنی و مسایل زیست محیطی و گردشگری همچنین تهیه اخبار مازنی ،تدوین تقویم فرهنگی در کل استان به عنوان اصلی ترین دغدغه ها بیان و مقرر شد در جلسه آتی ضمن تشکیل کارگروها همه پیشنهادات بررسی و تا حد امکان عملیاتی و اجرا شود.

گفتنی است پیشنهادات بزرگداشت روز مازندران شامل زنگ مدارس در استان بطور همزمان ،برگزاری مسابقه انشا در خصوص روز مازندران ،برگزاری همایش توسعه مازندران در دانشگاهها ،نشست شب شعر و موسیقی سنتی در روز مازندران،برگزاری مراسم در همه شهرهای استان بصورت هفته مازندران ،برگزاری مسابقه عکاسی از بهترین مناظر مازندران به منظور شناخت مکانها و فرصتهای گردشگری، برگزاری مسابقه بهترین وب سایت ، وبلاگ و نشریه خبری استان همچنین انتخاب پایان نامه های برتر مازندران شناسی، انتخاب کتاب سال مازندران شناسی با همکاری هیات علمی دانشگاهها و اعطای جایزه ادبی نیما،بستر سازی برای اجرای افسانه ها و داستانهای فولکلور بصورت تئاتر در مدارس ، چاپ گاهشمار مازندرانی و هماهنگی با مدیران دستگاههای اجرایی استان برای قرارگیری روی میز ادارات ،هماهنگی با هیات های دوچرخه سواری شهرهای مختلف استان برای اجرای طرح «سفیران روز ملی مازندران» تدوین یک خبرنامه پیرامون افتخارآفرینان مازنی و ..... عنوان شد

شایان ذکر است روز مازندران چهاردهم آبان ماه برابر با پانزدهم تیرماه تبری در تقویم نامگذاری شده است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۵
احمدجعفری

مسابقات فینال کشتی لوچو شهرستان سیمرغ شب گذشته در گود کشتی لوچو این شهرستان آغاز و تا پاسی از شب ادامه یافت.

این‌ دوره از مسابقات با حضور بیش از 400 کشتی‌گیر از 15 شهرستان به مدت 10 روز در گود کشتی لوچو شهرستان سیمرغ برگزار شد و در پایان نیز 27 نفر به عنوان سرپهلوان معرفی و موفق به کسب جوایز شدند.

جابر رجب‌زاده، مهرشاد اکبری، جواد قاسم‌پور، سعید رمضانی، فرامرز سلطانی، سعید براری، کاظم عباسی، مهدی ابراهیمی، مهدی مختابادی، همت کریمی، علی میربابایی، مسعود حسنی، حسین شریفی، سیاوش ذبیح‌پور، امیر بوداغی، یاسر محمدی، حسین رمضانیان، حشمت کریمی، هادی جانبازی، بهروز کریمی، پژمان فضل‌اله‌تبار، مهران حائری، اکبر رحمانی، خشایار استانی، احمد حبیب‌نژاد، سیدجعفر قاسمی، سجاد روشناس و بهنام قدمی به مقام سرپهلوانی دست یافتند و برنده جوایز این مسابقات شدند.

رئیس هیئت کشتی لوچو شهرستان سیمرغ در حاشیه مسابقات پایانی گفت: در این دوره از مسابقات، حدود 54 نفر به عنوان سرپهلوان معرفی شدند و به هر کدام از 27 سرپهلوان، یک رأس گوسفند اهدا شد.

 

منصور یحیی‌زاده اظهار کرد: 16 لوچوکار از سیمرغ، هفت نفر از جویبار، 9 نفر از بابلسر، شش نفر از بندپی، پنج نفر از فریدونکنار، چهار نفر از آمل و هفت لوچوکار از قائم‌شهر به مقام سرپهلوانی این‌دوره از مسابقات دست یافتند.

وی بیان کرد: پنجمین دوره برگزاری مسابقات کشتی لوچو سیمرغ به مناسبت گرامی‌داشت یاد و خاطره 150 شهید این شهرستان برگزار شد که با حضور پرشور کشتی‌گیران و لوچوکاران مازندرانی همراه بوده است.

رئیس هیئت کشتی لوچو شهرستان سیمرغ گفت: این مسابقات به مدت 10 شب برگزار شد که بیش از 400 لوچوکار با یکدیگر به رقابت پرداختند و هر شب نیز در حدود یک‌هزار رقابت انجام می‌شد.

 این مسئول خاطرنشان کرد: جوایز لوچوکارانی که مقام نوچه، تنگله و پهلوان را کسب کردند در شب مسابقه اهدا شده است.

وی ادامه داد: با کمک مردم، پهلوانان قدیمی و مسئولان شهرستانی جوایز این مسابقات تهیه و در اختیار هیئت کشتی لوچو شهرستان سیمرغ قرار گرفت.

یحیی‌زاده در پایان از کمک و همراهی امام جمعه، فرماندار، بخشداران، شهردار و نیروی انتظامی همچنین از حمایت مردم کشتی‌دوست و پهلوانان قدیمی لوچو شهرستان سیمرغ به خاطر همراهی و همدلی‌ آنها با هیئت کشتی لوچو در این شهرستان قدردانی کرد.

روز پایانی مسابقات کشتی لوچو با حضور پرشور مردم، سبب غافلگیری مسئولان برگزارکننده مسابقات شد، در روز پایانی بیش از 3 هزار نفر برای تماشای مسابقات فینال در گود کشتی لوچو شهرستان سیمرغ حضور یافتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۹
احمدجعفری

با حضور احد جاودانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سید علی قاسمی مدیرکل آموزش و پرورش مازندران از هفت هنرمند پیشکسوت مازندرانی تجلیل شد.


در این مراسم از اساتید احمد محسن پور ، محمدرضا اسحاقی ، کیوس گوران ، حسین طیبی ، ابوالحسن خوشرو ، توران آرام و سیدمحمدعلی کاظمی تجلیل به عمل آمد.


مراسم تجلیل از هفت هنرمند پیشکسوت مازندران را با همکاری فرمانداری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قائمشهر و معاونت امور جوانان جمعیت حلال احمر استان مازندران، گروه آیین زندگی سوادکوه، مؤسسه انتشارات شلفین،  انجمن توسعه پایدار قائمشهر، شرکت پیشرو نمایش کاسپین و انجمن دوستداران کوه دماوند برگزار شد.

عکس:عشقعلی ایرانمنش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۴۷
احمدجعفری

مراسم ترحیم آیت‌الله حاج شیخ علی بابایی سوادکوهی رئیس شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور در مسجد ارک تهران برگزار شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۷
احمدجعفری

مراسم شونیشت انجمن تلارپه روز یکشنبه پونزده شهریور 1394 در سالن تامین اجتماعی الهیه برگزار بیه.

مجری توانمند برنامه خانم گیلار کریمی بیه. مراسم با سرود ملی جمهوری اسلامی شروع بیه.

در ابتدا آقای مصطفی احمدی وسطی کلایی با خوش آمد گویی به حاضرون در مورد تاریخچه تشکیل انجمن تلارپه و همچنین در مورد انتخابات مجمع انجمن که در ماه آینده قراره برگزار بوه، توضیحاتی ارائه هدانه.

 آقای مهندس صلصالی از موسسین و پیشکسوتان انجمن تلارپه هم در این مراسم سخنرانی هاکردنه. ایشون ضمن تقدیر و تشکر از اعضاء و کمیته های اجرایی انجمن یکی از دلایل موفقیت انجمن تلارپه ره مشارکت جوونای انجمن و جوونگرایی که در انجمن صورت بیته عنوان هاکردنه و در ادامه هم یادی هم از هنرمند و شاعر خوب مازرون جناب آقای کیوس گوران هاکردنه که متاسفانه در حال حاضر در بستر بیماری دره و از همه حضار درخواست هاکردنه برای سلامتی استاد گوران دعا هاکنن.

خانم گیلار کریمی مجری این مراسم شعر آرش کمانگیر اجراء هاکرده که مورد استقبال خوب حضار قرار بیته.

در ادامه آقای شموشکی از هنرمندان و نوازنده های خوب مازرونی، آهنگ هایی خووش از مازرون ره با تک نوازی ویولون اجراء هاکرده.

جناب آقای دکتر نظام الدین نوری کوتنایی نویسنده ، استاد دانشگاه و عضو هیئت مدیره انجمن تلارپه سخنرانی هاکردنه که در ابتدا شعرهایی مازرونی از سروده های خودشون اجرا هاکردنه و در ادامه هم شعرهایی از مولوی ره تفسیر هاکردنه.

آقای علی محمدی فرزند جمال محمدی از هنرمندان و خواننده های خوب مازرون هم در شونیشت حضور داشتنه و برای حضار بصورت تک نوازی برنامه اجراء هاکردنه.

همچنین در این مراسم از سرکار خانم لیلا احمدی کمرپشتی نویسنده ، هنرمند و عضو هیئت مدیره انجمن تلارپه بابت زحمات و تلاش های ایشون در عرصه فرهنگ و هنرمازرون تقدیر و تشکر بیه.

در ادامه مراسم مجری مراسم ضمن معرفی آقای جمال محمدی و کنسرت های خوبی که در داخل و خارج کشور داشته از وشون دعوت هاکردنه که چند دقیقه ای برای حضار صحبت هاکنن.

آقای جمال محمدی ضمن معرفی گروه کایر که به سرپرستی ایشون در حال فعالیت هسه و در این گروه موسیقی اقوام ره دنبال کنده بتنه که موسیقی مازرون با توجه به اینکه بسیار غنی و هنرمندان بسیار خوبی در سطح استان دارمبی آنطور که باید توسط رسانه ها و به خصوص صدا و سیما به مردم معرفی نیه.

ایشون عقیده داشتنه برای معرفی فرهنگ و هنر مازرون ونه فرهنگ و هنر اقوام ره در کنار خدمون بیاریم و علاوه بر معرفی هنر مازرون به هم استانیهای خودمون این فرهنگ و هنر مازرون ره به همه اقوام دیگه معرفی هاکنیم و این دلیل اصلی تشکیل گروه کایر هسه که کارش اجرای موسیقی اقوام هسه.

ایشون در ادامه اشاره ای به کنسرت گروه کایر هاکردنه که قرار هسه در آینده نزدیک با مشارکت انجمن تلارپه در برج میلاد برگزار بوه.

در ادامه مراسم گروه موسیقی به هنرمندی و سرپرستی احمد مقدری و محمد تقی زاهدی برنامه اجراء هاکردنه که مورد استقبال خوب حضار قرار بیته

تعدادی از مهمونا که برای اولین بار در این شونیشت حضور داشتنه شه خد ره معرفی هاکردنه که شامل آقای نقی امیر اسماعیلی و شعبان آزادی از بنیاد تبری و دکتر داود قربانپور از انجمن جمعیت توسعه مازندران بینه.

در آخر هم حضار بعد از صرف شام با هم عکس یادگاری بیتنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۸
احمدجعفری

جشنواره فرهنگ بومی مازندران (بندپی) با استقبال پرشور مردم برگزار شد. 

 عصر روز پنج شنبه ۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ روزی به یادماندنی و شاد برای فرهنگ بومی بندپی و مازندران بود. جشنواره فرهنگ بومی مازندران در عصر این روز برگزار شد و حضور پرشور مردم ثابت کرد که مردم چقدر عاشقانه علاقمند به فرهنگ بومی خود هستند.

از پیش مقرر شده بود که جشنواره ی فرهنگ بومی مازندران (بندپی) که از روزهای قبل اطلاع رسانی های آن در سطح منطقه مردم را به سمت خود فرا می خواند در فضایی باز و در زمین ورزشی روستای تهمتن کلا برگزار شود که حتی غرفه های مربوط ایجاد شده بود اما به دلیل تغییرات آب و هوایی و بارندگی در طی این چند روز، جشنواره به داخل سالن ورزشی سرپوشیده تهمتن کلا انتقال یافت که گنجایش تعداد زیاد استقبال کنندگان و این جمعیت چند هزاری را نداشت.

با این وجود، مردم از حدود یک ساعت قبل گروه گروه در محل جشنواره حاضر می شدند و در مدت کوتاهی و حدود نیم ساعت قبل از شروع برنامه سالن مملو از جمعیت شد و شوربختانه به علت عدم گنجایش سالن بسیاری از علاقمندان در بیرون از سالن از دیدن برنامه های جشنواره محروم ماندند.

از حدود ساعت ۱۶، برنامه با تلاوت قرآن و اجرای سرود ملی آغاز شد. در بخش بعدی آقای علی تبار (بخشدار بندپی شرقی) در سخنانی کوتاه از فرهنگ و ضرورت حفظ فرهنگ و آداب و رسوم سنتی سخن به میان آورد.

بعد از آن گروه سرنانوازی وارد سالن شدند و با اجرای موسیقی آیینی شور و هیجان خاصی در سالن به وجود آمد.اجرای نمایش طنز و بازی های بومی از بخش های دیگر برنامه بود.شاعران محلی سرا هم با حضور در جشنواره و قرائت اشعار محلی فرهنگ گذشته را یادآور شدند.

بخش مهم برنامه اجرای موسیقی محلی توسط گروه آونگ به سرپرستی حسن علی تبار و خوانندگی استاد محمدرضا اسحاقی و اسماعیل عبدی بود که در دو بخش به اجرای برنامه پرداختند که با تشویق و هیجان زیاد حاضرین همراه بود.

حجت الاسلام پوررمضان (امام جمعه بندپی شرقی) در سخنان کوتاهی از ضرورت حفظ فرهنگ بومی سخن به میان آورد و برگزاری این شکل مراسم ها را باعث کاهش نابهنجاری ها در جامعه دانست و تأثیر آن را کمتر از منبر ندانست.

در پایان جشنواره، دبیر جشنواره آقای حسن علی تبار در سخنانی کوتاه و بیانی صمیمی ضمن گزارش کوتاهی از روند برگزاری و تقدیر از دهیاری تهمتن کلا و دیگر دوستان همراه، از تغییر مکان برگزاری به علت شرایط نامناسب جوی که از پیش توسط هواشناسی استعلام شده بود و آخر هفته را ابری و بدون بارندگی پیش بینی کرده بودند عذرخواهی کرد که بخشی از برنامه ها که برای اجرای آن برنامه ریزی شده بود به دلیل شرایط پیش آمده، اجرا نشد.

حسن علی تبار همچنین از آقای حسین شفیع نیا؛ عکاس پرافتخار و مطرح کشوری که برنده چندین جشنواره کشوری و بین المللی است و خود اهل همین منطقه است با حضور آقایان نیازآذری (نماینده مردم بابل و بندپی)، آقای علی تبار (بخشدار بندپی شرقی) و آقای ابراهیمی (معاون امور روستایی استانداری مازندران) در بالای سن تقدیر کرد.

در حاشیه این جشنواره، نمایشگاه صنایع دستی، کتاب های بومی و نمایشگاه عکاسی از طبیعت زیبای بندپی و آداب و رسوم آن به نمایش گذاشته شد.

عوامل سیمای شبکه استانی مازندران به ضبط این برنامه پرداختند که به زودی از شبکه مازندران و شبکه های ملی پخش خواهد گردید. این جشنواره بازتاب خوبی در میان مردم بندپی داشته است.

منبع : www.bandpay.ir

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۴
احمدجعفری

محمد طالب آملی (زادهٔ ۹۹۴ در شهرستان آمل – درگذشتهٔ ۱۰۳۶ هجری قمری در لاهور) از شاعران بزرگ پارسی‌گوی سدهٔ یازدهم قمری است. او در ریاضیات، نجوم، حکمت و عرفان دستی قوی داشته یکی از تواناترین شاعران سبک هندی است. طالب آملی پس از شاعرانی چون فردوسی و خیام، سومین شاعر از نظر تعداد ابیات شعری در میان شاعران ایرانی لقب گرفته است. طالب آملی در ایران کمتر از شاعران بزرگ دیگر مورد توجه قرار گرفته است و خود نیز در زمان حیات در غربت به سر می‌برد و از این رو او را شاعری مظلوم و غم دیده می‌نامند.

محمد آملی متخلص به طالب در سال ۹۹۴ قمری در آمل به دنیا آمد. در شعرش بارها اشاره کرده‌است که روستازاده‌است. بعضی می‌گویند زادگاه وی روستای کوچک لاریجانی است و عده‌ای به این موضوع به دیدهٔ تردید می‌نگرند. طالب یکی از دردمندترین شاعران سبک هندی است.پدر طالب از نظر وضع مادی دارای شأن و شوکتی بود بنا به منظومه طالبا، پدر طالب صاحب املاک و اموال فراوانی بود و از نظر مادی در جایگاه بالایی قرار داشت. پدر طالب از همسر اول خود دارای دو فرزند بنامهای ستی النساء بیگم و سید محمد بوده که در همان اوان جوانی همسرش دارفانی را وداع کرده است واز همسر دوم خود نیز فرزندی بنام سید علی یا سبز علی داشته است.طالب آملی در طول چهار سال تحصیل در مکتب علاوه بر حفظ قرآن، در علوم متداول آن زمان مانند سیاق و هندسه، فقه، هئیت، عروض، ادبیات عرب، شعر و حکمت را یاد می‌گیرد. او همچنین استادی مسلم در نوشتن انواع خطوط ایرانی شد که او را سرآمد اقران می‌کند.

طالب خیلی زود و در آغاز جوانی به شهرت رسید. در سال ۱۰۱۰ از مازندران کوچ کرد و به کاشان و اصفهان سفر نمود و از آن‌جا به مشهد رفت و آن‌گاه به قندهار کوچ کرد و در سال ۱۰۱۷ از آن‌جا راه هندوستان در پیش گرفت و برای همیشه ترک وطن نمود.

در هندوستان به شاگردی میرزا غازی بیک وقاری پرداخت. پس از ورود به دربار گورکانیان، در مدح جهانگیرشاه و اعتمادالدولهٔ وزیر و نورجهان بیگم و میرزا غازی بیگ قصاید غرایی می‌سرود.از آن‌جایی که طالب در انواع شعر استاد بود و از طرفی علوم زمانش را خوب می‌دانست در سال ۱۰۲۸ به مرتبهٔ ملک‌الشعرایی دربارگورکانیان ارتقا یافت.

 

در نهایت طالب در سال ۱۰۳۵ یا ۱۰۳۶ در هندوستان در گذشت.

 

طالب در هندوستان ازدواج کرد که حاصل این ازدواجش دو دختر بود که بعد از مرگش خواهر او، ستی نسا،سرپرستی برادرزاده‌هایش را به عهده گرفت و آن‌ها را سر و سامان داد.ستی نسا که برای دیدار برادر خود به هندوستان رفته بود و زنی باکمال و ادب بود و در طبابت و تدبیر منزل‌آگاهی داشت، به دربار گورکانیان راه یافت و همان‌جا ازدواج کرد و تا پایان عمر همان‌جا ماند.

 

سرگذشت و سفرها

 

خروج طالب از آمل

 

بنا به منظومه طالبا، طالب و زهره پس از اینکه پای قادر به ماجرای عشقی آنها کشیده شد هم قسم شدند که با هم ازدواج کنند از طرفی چون طالب مکنت مالی و اجتماعی قادر را دارا نبود سعی کرد تا از توان شاعری خویش نهایت بهره را ببرد پس آمل را به سوی کاشان ترک کرد. میرزا محمدشفیع و میرزا ابوالقاسم هر دو ممدوحین طالب از لحاظ بذل و بخشش کاملاً خسیس بودند و بهمین جهت طالب بواسطة تنگی معیشت در سنه ۱۰۱۰ هجری قمری که ۳۰ ساله بود از آمل یا قصبه‌ای که خانواده اش در آنجا بودند برای تلاش معاش به کاشان رفت.

 

ورود طالب به کاشان

 

طالب برای اینکه بتواند هرچه زودتر مدارج ترقی را بپیماید راه کاشان را در پیش گرفت که اقوام مادری اش در آنجا مردمانی سرشناس بودند. از شمار خویشان مادری طالب، مشهورتر از همه، شوهر خاله او حکیم نظام الدین علی کاشی، پزشک دربار تهماسب یکم صفوی (۹۳۰- ۹۸۴ هجری قمری) و محمد خدابنده (۹۸۵ – ۹۹۶ هجری قمری) بود. حکیم رکنای مسیح، پسرخالة طالب و فرزند همین نظام الدین علی است که از شاعران مشهور دورة صفوی به شمار می‌رود، رکنا رابطه‌ای بسیار نزدیک با طالب داشت و در برخی سفرهای او در هند همراهش بود. برادر رکنا، نصیرای کاشی نیز، ستی النساء خواهر طالب را به زنی داشت.

 

برگشتن طالب به آمل و خیانت زهره

 

بنا به منظومه طالبا، پس از آنکه نامادری زهره بیهوش داری را در غذای طالب ریخت و این امر باعث شد تا طالب از آمل بگریزد و از طرفی زهره نشان طالب را در هند می‌یابد، طالب در هنگام ورود به آمل، زهره را در لباس عروسی در کنار قادر می‌بیند که این امر باعث حیرانی و سرگردانی طالب می‌شود.

 

خروج طالب برای همیشه از آمل

 

طالب پس از آنکه با خیانت زهره روبرو شد دیگر تحمل ماندن نداشت و آمل را برای همیشه ترک کرد. هرچند دلش را در آمل جای نهاد، جسمش را از آمل به سوی مرو کوچاند.

 

سفر طالب به مشهد و مرو

 

طالب آملی پس از خروج از آمل جهت زیارت امام هشتمعلی بن موسی الرضا عازم مشهد می‌شود. طالب پس از زیارت حرم علی بن موسی الرضا به سوی مرو می‌رود که در آن جا ملکش خان از طرف شاه عباس صفوی حاکم بود، طالب در دربار ملکش خان راه یافته، قصایدی در مدح او سروده و دو سال در خدمت او اقامت گزید و ملکش خان هم در قدردانی او تقصیر نکرد.

 

خروج طالب از مرو

 

طالب آملی پس از اینکه دو سال در خدمت بکتش خان به سر برد طی یک مثنوی در بحر خسرو و شیرین از حاکم مرو اجازه می‌خواهد که برای دیدار اقوام خود از مرو خارج گرددو کتش خان اجازه خروج طالب از مرو را صادر کرد اما طالب بجای رفتن به مازندران راهی دیار هند شد.

 

آغاز سفر به هند

 

طالب آملی پس از اینکه وارد هند گردید دچار مشکلات عدیده‌ای شد و نتوانست وارد دربار حاکمی شود. از قراین معلوم می‌شود که طالب در اول ورود به هند چندان روی کامیابی ندید و از این جهت در بلاد مشهور هند به تلاش معاش افتاده دهلی، ملتان، سرهند را سیر کرده، چنانکه از این جاها نام می‌برد و به تخصیص لاهور که بیشتر از شهرهای دگر خوش آیند و مقبول خاطرش گردید و قصیده‌ای در تعریف آن دارد.

 

ورود به قندهار

 

طالب آملی پس از آنکه مدتی را در شهرهای مختلف هند به سیر و سیاحت مشغول بود ستارة بخت خویش را در دربار میرزاغازی جستجو کرده و دوباره از لاهور به سمت قندهار رفت.

 

ورود به گجرات

 

طالب آملی پس از مرگ غازی خان دوباره آوارة شهرها شد و توانست به دربار قلیچ خان وارد شود. چین قلیچ خان در احترام طالب کوتاهی نکرد.

 

اعتمادالوله پله پرش طالب

 

اعتمادالدوله پس از دریافت نامه از شاپور تهرانی بلافاصله طالب آملی را تحت سرپرستی و حمایت خویش قرار داد. در دیوان طالب آملی قصاید، ترکیب بندها، مثنوی و غزل و رباعی بسیاری در مدح اعتمادالدوله موجود است که نشانی از ایام خوش طالب در هند می‌باشد. اعتمادالدوله نیز در تربیت طالب از هیچ کوششی فروگذار نکرد و توانست در فرصتی مناسب که جهانگیر پادشاه هند در یک سفر تفریحی به شکار رفته بود طالب آملی را به حضور پادشاه برساند. طالب آملی نیز در قصیده‌ای که در مدح جهانگیر پادشاه هند و وصف شکار جرگه سروده بود با قدرت جادویی ابیات خویش توانست در جرگة شاعران دربار جهانگیر حضور پیدا کند.

 

ملک الشعرایی طالب آملی

 

در اکثر تذکره‌ها یی که درباره طالب آملی مطالبی نوشته‌اند همگی اذعان دارند که در سال ۱۰۲۵ هجری قمری با پایمردی و وساطت میرزا غیاث بیک اعتمادالدوله، طالب در جرگة شاعران دربار جهانگیر درآمد و توانست در مدت کوتاهی پله‌های ترقی را یکایک طی نماید. طالب آملی برای بدست آوردن منصب ملک الشعرائی دربار جهانگیر تمام تلاش خود را بکار بست تا هنر سخنسرائی شاعران ایرانی را به تماشا بگذارد و همگان شیفه سروده‌های او شدند و بالاخره آفتاب طالع طالب آملی در سال ۱۰۲۸ هجری قمری درخشیدن گرفت و بر آسمان ادبیات فارسی نور افشانی کرد.

 

ورود ستی النساء بیگم به هند

 

ستی النساء پس از انکه برادرش طالب که از مادر از او جدا بود، به دنبال شور شاعری و جذبه جهانگردی راهی اصفهان و از آن پس رهسپار هندوستان شد، به سبب پیوند مهرآئینی که به برادر داشت دیگر ماندن در زادگاه خود را نتوانست و در سال ۱۰۲۸ ه. ق به هنگامی که طالب در مقام ملک الشعرایی دربار در رکاب جهانگیرشاه، پادشاه فرهنگ دوست هند به سیاحت کشمیر مشغول بود، وارد اگره شد.

 

ازدواج طالب

 

طالب آملی پس از آنکه خواهرش ستی النساء بیگم در هند به حرمسرای شاهی وارد از او خواست تا همسری مناسب برای او بیابد امّا ظاهراً خواهرش نتوانست که همسری شایسته برای طالب بیابد. طالب آملی پس از مدتی قطعه‌ای در مدح ملکه نورجهان انشاء می‌نماید و از ایشان استدعا می‌نماید تا همسری برایش انتخاب نماید. در حواشی کلمات الشعرا تألیف سرخوش نوشته شده است که طالب آملی داماد شیخ حاتم از امرای جهانگیر بوده است. حاصل این ازدواج ۲ فرزند دختر بود که بعدها دختر بزرگتر به عقد عاقل خان و دختر کوچکتر به عقد ضیاء الدین معروف به رحمت خان پسر حکیم قطبا برادر حکیم رکنا درآمد.

 

شعر

 

طالب آملی یکی از شاعران مشهور پارسی در سدهٔ یازدهم هجری در سبک هندی بود. ابتدا در شعر «آشوب» تخلص می‌کرد ولی بعداً تخلصش را به «طالب» تغییر داد.

 

آثار

 

مجموعه اشعار طالب به گفتهٔ محمد طاهری شهاب شامل ۲۲۹۸۸ بیت شعر در قالب‌های قصیده، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند،مثنوی، قطعه، غزل، رباعی و مفردات می‌شود. او یکی از شاعران تأثیرگذار و صاحب‌سبک زمان خود بود که به گفتهٔ خودش به روش تازه شعر می‌گفت.

 

کلیات اشعار طالب آملی تاکنون یک بار در ایران منتشر شده‌است:

 

کلیات ملک‌الشعراء طالب آملی، به اهتمام و تصحیح و تحشیهٔ محمد طاهری شهاب، تهران: انتشارات سنایی، ۱۳۴۶

 

نمونه شعر:

 

ما نیش کُفر در دل ایمان فشرده‌ایم        در ساغر عَمَل می عُصیان فشرده‌ایم       

***

کنون کز مو به مویم اضطراب تازه می‌ریزد    نسیمی گر وزد اوراقم از شیرازه می‌ریزد

لب عیشم به هر عمری نوایی می‌زند    امازبان شیونم هردم هزار آوازه می‌ریزد

***

 

ما به استقبال غم کشور به کشور می‌رویم    چون ز پا محروم می‌مانیم با سر می‌رویم

صد ره این ره رفته‌ایم و بار دیگر می‌رویم   العطش‌گویان به استقبال ساغر می‌رویم

چون به پا رفتن میسر نیست ما را سوی دوست   نامه می‌گردیم و با بالِ کبوتر می‌رویم

 

***

 

چون هوس بیهوش‌دارو در مِی افسون کند    ناف لیلی را بلورین ساغر مجنون کند

آهم از دل تا فلک صد عمر طی کرد و هنوز    قدسیان چون طره‌اش بویند بوی خون کند

نامهٔ حسرت بر این نامحرمان مگشا مباد    جذب الماس نظرها غارت مضمون کند

***

 

خوشدل ز خمی که بار مرهم نکشید     آسوده‌دلی که ساغر جم نکشید

من بلبل آن گلم که در گلشن راز         پژمرده شد و منت شبنم نکشید

 

 

 

سرگذشت «طالب و زهره» که منتسب به طالب آملی است، روایت‌های گوناگونی دارد:

 

طالب شاعر جوان عاشق‌پیشه، هر از گاهی با نامه‌ای، شعری، پیامی، دیداری، معشوق خود را عشق خود واقف می‌کند. در دیوان طالب آملی غزلیات پرشوری از این دوران می‌توان یافت که دو نمونه از آن تقدیم می‌شود.

 

روایت اول

 

دکتر فرامرزی در کتاب طالب و زهره یا طالب طالبا داستان این عاشق و معشوق را این‌گونه نقل کرده‌است: در حدود سال ۱۰۰۵ هجری پسری از اعیان طایفهٔ آمل را به مکتب می‌سپارند. او با اشتیاق فراوان علوم رایج زمانه را فرامی‌گیرد. پس از چندی در همان مکتبخانه عاشق دختری به نام زهره می‌شود که هم‌شاگردیش بود. پس از مدتی بین آن دو مراوده و دوستی برقرار می‌گردد. از آن‌جایی که با هم همسایه بودند، طالب هر روز از دیوار خانه‌اش بالا می‌رفت و زهره هم به بهانهٔ یافتن چیزی کنار پنجره می‌آمد و این دو با هم ارتباط برقرار می‌کردند. از طرفی در مکتب‌خانه هم وقتی درنبود «ملا قربان» جانشین او «مشهدی علی مردان» ادارهٔ مکتب را به عهده می‌گرفت، طالب و زهره از فرصت استفاده نموده در کنار هم می‌نشستند و به این احساس عاشقانه ادامه می‌دادند. در این دلبستگی‌ها و مراودات بود که طالب گردن‌بند موروثی مادرش را به یادگار به زهره می‌دهد.

 

طولی نکشید که ماجرای عشق آن‌ها برملا شد و زهرهٔ عاقل به طالب هشدار می‌دهد که تا دیر نشده به خواستگاری اش بیاید؛ چرا که برای او خواستگار دیگری به نام «قادر» پیدا شده‌است، در این بین نامادری طالب بهانه می‌آورد و می‌خواهد خواهرزاده‌اش را به طالب بدهد. این نامادری به بهانه‌ای او را به گالشی می‌فرستد، بالآخره بعد از کشمکش زیاد طالب به خواستگاری زهره می‌رود اما قادر راه را بر او می‌بندد. برادر زهره هم با تبرزین طالب را مجروح می‌کند. زهره که بعداً متوجه می‌شود، سخت ناراحت شده و به شکل درویشی درمی‌آید و از حال طالب خبر می‌گیرد، بالآخره درمی‌یابد طالب از مرگ نجات یافت.

از طرف دیگر، نامادری زهره هم که مرتب از خواستگار زهره یعنی قادر پول و هدایا می‌گیرد، برای دور کردن طالب از زهره در ماهی آزادی که طالب برای زهره صید کرد و هدیه آورده بود، داروی بیهوشی ریخته، به دست زهره می‌دهد. زهره که از این ماجرا بی‌خبر است این غذا را به طالب می‌دهد و او هم با خوردن آن بی‌هوش شده و برای مدتی عقلش را از دست می‌دهد. طالب که فکر می‌کرد زهره دانسته دست به چنین کاری زده، او را به بی‌وفایی وخیانت متهم کرده، با ناراحتی از آمل گریخته، به کاشان می‌رود اما زهرهٔ بی‌قرار هرچه مویه می‌کند و می‌گردد او را نمی‌یابد و وقتی می‌فهمد طالب به شهری دوردست رفته‌است با گردنبندی که از او به یادگار گرفته‌است خود را خفه می‌کند تا بمیرد که در این کار موفق نمی‌شود. زهره پس از نجات از مرگ ازدواج می‌کند.

 

طالب که به هند رفته و در آن‌جا به افتخار رسیده در سال ۱۰۳۶ درمی‌گذرد. وقتی خبر مرگ او به زهره می‌رسد، از داغ و فراق و مرگ طالب آشفته شده، کنار رودخانه‌ای می‌رود و از ماهی سراغ طالب را می‌گیرد؛ چرا که قبلاً چند بار طالب و زهره به آن‌جا رفته بودند. زهره که در عالم خیال و رؤیا و به یاد دوران گذشته با ماهیان صحبت می‌کند، دیگر به خانه برنمی‌گردد و برای همیشه ناپدید می‌شود (گودرزی، ۱۳۷۶: ۲۴-۲۱)

روایت دوم

 

طالب گالشی است زهرهٔ زرنگار، دختر پادشاه، که در یک میدان کشتی عاشقش می‌شود. زهره اناری را در دستمال می‌پیچد و به طالب می‌دهد و می‌گوید آن را باز نکن که اگر چنین کنی دیوانه می‌شوی. اما طالب دستمال را باز می‌کند و دیوانه می‌شود و از همان‌جا شاعر می‌شود. عشق و عاشقی طالب و زهره عالمگیر می ‌شود تا این‌که طالب با رقیبی کج‌ خلق به نام «قادر» رو به رو می‌شود و در نهایت «جونکا» ی قادر را از پای درمی‌آورد. گاوهای طالب آن‌قدر زیاد بودند که قابل شمارش نبود. وقتی طالب داروی بیهوشی خورد، پَر آبی را آتش زد و آبی حاضر شد و یک‌شبه طالب و برادرش را به هندوستان برد و به قدرت الهی طالب به‌سرعت زبان هندی را آموخت.

طالب پس از سختی‌های فراوان به قدرت الهی دوباره در هندوستان صاحب گاو زیادی می‌شود. او حدود چهل سال در هند می‌ماند و ریشش بسیار بلند می‌شد. قلی پس از سال‌ها به دنبال طالب می‌رود و به او می‌گوید بیا که ما گرفتار دست حاکم شده‌ایم و او می‌خواهد زهره را بگیرد. بالآخره طالب به سمت پامال حرکت می‌کند ولی وقتی می‌رسد که شب عروسی زهره‌است. طالب به عروسی می‌رود و شروع می‌کند به «لله وازدن». زهره وقتی صدای «لله وا» را می‌شنود غش می‌کند. طالب بعداً خواب‌نما می‌شود که اگر در چشمهٔ رودبار آب‌تنی کند دوباره جوان می‌شود. او هم وارد چشمه می‌شود و دوباره جوان هجده‌ساله شده و با زهره ازدواج می‌کند و چندین سال پادشاه آمل می‌شود. (یزدان یزدانی)

 

روایت سوم

 

طالب و زهره عاشق و معشوق هم بودند. طالب معجزه کرده بود، برادر زهره طالب را به قصد کشتن می‌زند و طالب همهٔ مال و اموالش را رها می‌کند و به «جزیرهٔ هند» می‌رود؛ زهره هم مسؤول گاو و مال و اموال طالب می‌شد. طالب زمانی که قصد کوچ از آمل را داشت، مقداری از آب‌دهان خویش را در دهان پسربچه‌ای ریخت که مواظب گوساله‌ها بود. وقتی آن پسربچه آب‌دهان طالب را قورت داد، قادر شد صدای تمام حیوانات را بشنود. زهره هم این پسر بچه را مختاباد کرد. پس از مدتی سبزعلی به دنبالش برادرش طالب راه می‌افتد و با سؤال‌کردن از درختان و کبوتران و ماهی‌ها متوجه می‌شود که او در هندوستان است. طالب هفت سال در هندوستان بود و در این هفت سال از اندوه نامزدش هرگز ریش خود را کوتاه نکرد.

 

بالآخره پادشاه به خواستگاری زهره آمد و وقتی زهره تن به ازدواج نداد گفت تو را برای پسرم می‌خواهم. پادشاه به هر ترفندی بود زهره را راضی کرد و او را به عقد پسرش درآورد. طالب همان‌جا خواب دید که زهره دارد ازدواج می‌کند. طالب از هندوستان آمد و خودش را به «تلار سر» رساند ولی کسی او را نمی‌شناخت. او شروع کرد به لله‌وازدن. از صدای لله وا تمام گاوها جمع شدند. بالآخره آن پسربچه از خانهٔ ارباب آمد و فهمید که طالب برگشته‌است.

 

طالب که به عروسی رفت، زهره را دید که روی تخت نشسته‌است و عروس شده‌است. از آن طرف هم زهره که از برگشت طالب بو برده بود، با شنیدن «لله وا» اطمینان یافت که طالب برگشته‌است و به همین دلیل هم لباس عروسی و زیورآلاتش را از تنش درآورد و گفت طالب من آمد. طالب را به حمام بردند، لباسش را عوض کردند و ریشش را زدند. طالب برای زهره پیغام داد من با همین لباس می‌روم «تلارسر» و از او خواست صبح فردا به آن‌جا بیاید چون عمرشان تمام است. صبح فردا زهره نزد طالب رفت و به محض این‌که به هم رسیدند، همدیگر را در آغوش گرفتند و «دل هر دو پاره شد» و همان دم مردند. (علی‌محمد نعمتی)

 

مرگ زهره

پس از اینکه خبر مرگ طالب به ایران و آمل می‌رسد غوغای عظیم در این خطه برپا می‌شود. زهره معشوقة طالب که ماجرای عشق او به طالب زبانزد مردمان شده بود دیگر تاب نیاورده و هر روز در کنار رودخانة هراز آمل به مرثیه سرایی مشغول بود تا اینکه دیگر اثری از او نیافتند. در باور عامیانة مردم مازندران زهره در آب رودخانة هراز غرق شد تا به وصال طالب مجنون شیدائی خویش برسد.

 

طالب طالبا

 

اشعار طالبا از مثنوی طالب و زهره می‌باشد. مضمون شعر، داستان عشق طالب به دختری به نام زهره است که از کودکی در مدرسه همدرس او بوده و مسایلی که دست به دست هم داده و مانع رسیدن آنها به یکدیگر می‌شود. اشعار این منظومه بلند داستانی، منسوب به «ستی النسا» خواهر «طالب آملی» است که گویا آن را در فراق برادر سروده است. طالب طالبا ماندگارترین و شاید هم طولانی ترین تصنیف مازندرانی است که کمتر افراد اهل مازندران و شمال یا کسانی که به زبان تبری تکلم می‌کنند، ترانه آن را نشنیده باشد. خصوصاً کسانی که کمی سن و سال از آنها گذشته باشد، با این ملودی بزرگ شدند و چه بسا خاطره‌های فراوانی از آن دارند. این قطعه از جمله شبه‌مقام‌های موسیقی مازندران است که از نوع رپرتوآر آوازی است. طالب در گستره استان مازندران و حتی گستره فرهنگی مازندران خواهان و طرفداران زیادی دارد و بی‌تردید بسیاری عاشق این ملودی تاریخی مازندران هستند. اینکه ملودی و آهنگ طالب، این‌همه در بین مازندرانی‌ها رواج دارد، باید یک دلیل تاریخی و در عین حال عاطفی داشته باشد. هیچ ترانه یا شعری بی‌جهت و بدون دلیل، نه ماندگار می‌شود و نه آنکه در طول تاریخ طرفداران زیادی پیدا می‌کند. شعری که برای طالب خوانده می‌شود، نه از زبان او، که از زبان خواهر طالب است. در حقیقت این ترانه، ترانه‌ای مادرانه یا زنانه است که بیشتر مردان مازندرانی هم آن را اجرا می‌کنند. کمتر اتفاق افتاده است که این ترانه را زنان بخوانند. با وجودی که فضای شعر به‌گونه‌ای است که رگه‌های عاطفی آن قوی و زبان آن هم نرم و لطیف است؛ اما شعر را مردان می‌خوانند. طالب‌خوانی خیلی هم راحت نیست، که هر کسی بتواند آن را بخواند. شاید برخی از خوانندگان و خاصه هنرمندان مازنی از ترکیب طالب‌خوانی راضی نباشند، یا به همان طالبا رضایت بدهند، ولی واقعیت این است که نوع ترانه و یا ملودی‌ای که در طالب اجرا می‌شود، منحصربه‌فرد است و حتی اگر بتوان برپایه آن آهنگ و ترانه تازه‌ای ساخت و خواند؛ اما هیچ‌گاه طالب نمی‌شود. فضای آهنگ طالب در عین حالی که سوزناک است، اما عاشقانه و تقریباً ضربیک است. گرچه ملودی آن در شنونده ایجاد حرکت آنی نمی‌کند، اما آهنگش به‌گونه‌ای است که شنونده‌های آن کاملاً از آن لذت می‌برند. این قطعه فضای نوستالژیکی دارد که خیلی‌ها را به گذشته‌شان می‌برد. سه شخصیت در ترانه طالب وجود دارد، اولی خود طالب است که شعر برپایه روایت زندگی او قرار دارد؛ دومی شخصیتی منفی است که راوی او را عامل دربه‌دری طالب می‌داند و آن هم نامادری اوست؛ سومی که خود راوی است. راوی یا خواهر طالب، گرفتاری‌های برادرش را با زبان شعر و موسیقی بیان می‌کند. طالب ترانه‌ای است که هم شکوه می‌کند و هم جوینده است، در آن نمادهای طبیعی جان گرفته و وظیفه مهمی را به عهده می‌گیرند و آن هم این است که باید نشانی طالب را به شاعر بگویند. در طبیعت مازندران، همه عناصر طبیعی در خدمت شاعر یا راوی قرار می‌گیرد و با شعر یگانه می‌شود.

 

 

همایش ها

 

در سال‌های گذشته دو همایش بین‌المللی طالب آملی با حضور شاعران و ادیبان از کشورهای هندوستان،افغانستان، پاکستان و مالزی در آمل برگزار شد و ۱۰۰ اثر محققان و اندیشمندان کشور به همراه پنج اثر از تاجیکستان، ترکیه، پاکستان و قطر به دبیرخانه این همایش ارسال شد.

 

کشورهای دیگر

 

طالب آملی در کشورهای هندوستان، افغانستان، پاکستان وقطر یکی از شاعران محبوب است.

 

مرگ

درباره سال مرگ طالب نیز سه نظر موجود است ۱۰۳۶-۱۰۴۰-۱۰۳۵ که از آن میان ۱۰۳۶ به نظر صحیح تر می‌آید ریحانه الادب، قاموس الاعلام، شمع انجمن، خلاصه الاشعار، میخانه و غیره نیز این نظر را تایید می‌کنند. از یک یادداشت جهانگیر شاه بر می‌آید که مرگ طالب در اردیبهشت ماه اتفاق افتاده است و نیز مولف ریحانه الادب مدفن طالب را در کشمیر ثبت کرده است.. بعضی‌ها بر این نظر هستند طالب شاعر گرانسنگ خطه مازندران پس از انکه ۸ سال بر قلة رفیع ادبیات فارسی جلوه نمایی کرد در سال ۱۰۳۶ هجری قمری در حالی که ۴۹ سال از عمرش می‌گذشت رخ در نقاب خاک کشید و پیکرش در شهر فتح پور سیکری نزدیک آگره در جوار مقبرة اعتمادالدوله سرپرست و دوست گرامی طالب و صدراعظم معروف جهانگیر بخاک سپرده شد.

 

منابع

 

طالب آملی، محمد و (تصحیح، تحشیه:) محمد طاهری شهاب. کلیات اشعار ملک‌الشعراء طالب آملی.تهران: انتشارات سنایی، ۱۳۹۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۷۴۶-۵۰-۱.فلاح، نادعلی. «طالب آملی از واقعیت تا افسانه».وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ، چهارشنبه، ۲۱ تیر ۱۳۹۱. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ تیر ۱۳۹۱.حسن‌پور آلاشتی، حسین. مجموعه مقالات نخستین همایش بین‌المللی ملک‌الشعراء طالب آملی. به کوشش ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران. آمل: انتشارات طالب آملی، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۸۲۸-۱۱-۱.اسفندیاری، علی. سیروس طاهباز. مجموعهٔ کامل نامه‌های نیما یوشیج. تهران: انتشارات علم، ۱۳۷۶.شابک ۹۶۴-۵۹۸۹-۲۴-۸.سدارنگانی، هرومل. پارسی‌گویان هند و سند. تهران:بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵.طاهری شهاب، محمد و نظام‌الدین نوری (pdf). تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران. ساری: نشر زهره، ۱۳۸۰.شابک ۹۶۴-۵۷۰۴-۱۴-۴. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۲۵ تیر ۱۳۹۱.

 

مجموعه مقالات نخستین همایش بین‌المللی ملک‌الشعرا طالب آملی: بخش اول، دوم، سومترانهٔ طالبا (افسانهٔ طالب و زهره)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۱
احمدجعفری

امیر پازواری معروف به شیخ‌العجم و امیرالشعرااز شاعران مازندرانی دوران حکومت صفویان است که بهزبان مازندرانی شعر می‌سراییده است. یکی از روایاتی که درمورد اوست این مطلب است که او پس از تصرف مازندران به دست شاه عباس صفوی به وی پیوست و از شاه القابی دریافت کرد.

پس از مرگ شاه عباس او به پازوار بازگشت و تا آخر عمر در آنجا زیست؛ روایتی نیز نقل می‌کند که وی از ملک‌الشعرای دربار خیرالنساء بیگم مادر شاه‌عباس بوده و در پیش از جلوس شاه‌عباس نیز در دربار صفویه نقش برجسته‌ای داشته.



آواز امیری


اشعاری از او باقی‌مانده که بیشتر در مدح امام اول شیعیانعلی بن ابی‌طالب گفته شده‌است. امروزه اشعار او در قالب گونه‌ای از آواز با نام آواز امیری یا امیری خوانی در بین مردم مازندران رواج دارد.اشعار او بیشتر دو بیتی بوده و با عبارت «امیر گته» (به فارسی: امیر گفته) شروع می‌شود و در اکثر مواقع به صورت سوال و جواب شعری آورده می‌شود.



پازواری در اشارت تاریخی


در هیچ یک از متون به جا مانده از سده ششم تا دوازدهم هجری نشانی از پازواری نیست. نخستین بار الکساندر خودزکو ایران شناس لهستانی در سال ۱۸۴۲میلادی از او با نام شیخ‌العجم امیر پازواری نام برد و چند سروده از او را چاپ نمود.هچنین برنهارد درن خاور شناس روسی با همکاری میرزا محمد شفیع بارفروشی در سن پترزبورگمجموعه‌ای با نام کنزالاسرار با ترجمه فارسی به چاپ رساند. در ایران نیز نخستین بار رضاقلی خان هدایت طبرستانی در نوشته‌هایش به پازواری اشاره کرده است.


یادبود ها


هر ساله در استان مازندران جشنواره ای با مضمون این شاعر برگزار میگردد. اکنون به یاد این شاعر شیرین سخن یکی از میادین اصلی در شهرستان بابل مجسمه یادبودی از امیر پازواری در این میدان نصب گردیده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۸
احمدجعفری

آئین جشن خرمن بعدازظهر پنج شنبه پنجم شهریور در فریدونکنار برگزار شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۰
احمدجعفری

پرفسور عطاالله قبادیان در جمع جامعه پزشکی سوادکوه که به مناسبت روز پزشک گردهم آمده بودند ابراز داشت: تلاش پزشکان در منطقه‌ای همچون سوادکوه که دارای حداقل امکانات است بسیار ستودنی است.

وی افزود: درهرحال طبقه دانش‌آموخته باید تمامی ناملایمات را برای انجام رسالت خطیر خود تحمل کنند و با محرومیت‌ها بجنگند.

دانشمند علوم زمین در ادامه سخنانش از فاجعه زیست‌محیطی در عرصه‌های زیستی ایران خبر داد و اعلام داشت: آلودگی محیطی و شرایط سخت زیست‌محیطی کشور را احاطه کرده است.

وی گفت: آلاینده‌های زیستی شرایط مرگباری را در بلندمدت برای کشور رقم خواهد زد به‌طوری هم‌اکنون یک‌چهارم عرصه‌های طبیعی و زیستی ما در معرض نابودی همین آلاینده‌هاست.

عضو نخبگان علمی آلمان افزود: پزشکان که کارشان با بهداشت و درمان عجین شده است همواره باید مدنظر داشته باشند که محیط سالم یک جامعه سالم را به وجود می‌آورد.

وی اظهار داشت: بهداشت و درمان یعنی همان پیشگیری و پیشگیری از آلودگی‌های زیست‌محیطی می‌تواند سلامت جامعه را به‌نوعی تضمین می‌کند، به همین خاطر جامعه پزشکی همواره باید حامی زیست‌بوم‌های سالم بوده و برای ایجاد چنین عرصه‌هایی اهتمام ویژه داشته باشند.

پرفسور قبادیان همچنین خطاب به مسئولان کشوری ابراز داشت: عرصه‌های طبیعی و زیستی بابی توجهی در حال نابودی است و برای جلوگیری از این فاجعه لزوم تدوین و اجرای طرح پیشگیری روند تخریب و ویرانی عرصه‌های زیستی ایران امری اساسی است.

وی افزود: با تدوین و اجرای این طرح زنگ‌های هشدار خطر زیست‌محیطی در کل جهان نواخته می‌شود و گروه‌های مردم‌نهاد برای پیشگیری وارد میدان می‌شوند.

پرفسور قبادیان مازندران را نمونه بارز میدان رقابت آلودگی و تخریب دانست و اذعان داشت: منابع طبیعی، اراضی جنگلی، آب و عرصه‌های زیستی این خطه بابی توجهی‌ها در حال از بین رفتن است و اگر وضع به همین روال ادامه یابد حتی تلار خروشان نیز می‌میرد و کم آب می‌شود.

وی تصریح کرد: باید تمامی گروهها با همکاری هم جلوی روند نابودی را بگیرند و حداقل اعتباری برای پیشگیری در اختیار متولیان امر حفاظت قرارگیرد تا با مشورت جامعه علمی طرح‌های کاربردی برای حفظ عرصه‌های زیستی تهیه شود.

این اندیشمندایرانی که عطای اروپارابه لقایش بخشید وبا تحمل همه ناملایمت ها در وطن به فعالیت خودادامه می دهد،همچنین در این مراسم با اشاره به نقش تمدن ایرانی در فرهنگ سازی جهانی، اظهار داشت: شرایطی که دنیا درگیر قرون وسطی و جنگ های صلیبی بود، سرزمین ما ایران، خدمات زیادی را به فرهنگ و تمدن جهانی ارائه کرد و سهم بزرگی از تمدن دنیا را به خود اختصاص داد.

وی ادامه داد: دانشمندان بزرگی همچون بوعلی سینا در زمانی ظهور پیدا کردند که کشور ایران در قرن نهم و دهم مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفته بود.

این دانشمند اظهار داشت: در قرون وسطی و نظام فئودالیسم و ارباب رعیتی همزمان با قرن هفتم ایران مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفت و ویران شد ولی در قرن هشتم به همت دانشمندان ایرانی این کشور دوباره ساخته شد و رشد و نمو پیدا کرد.

وی با استناد به گواه بیشینه تاریخی این مرزپرگوهروبا اشاره به (مزدیسنا-مزدکیسم- میتراییسم-ومانی)اظهارداشت:اکثرخمیرمایه جنبش های فکری وفرهنگی اروپا ازایران می باشدوبر همه دانش پژوهان فرض است که ریشه تاریخی خودرابیشتروبهترشناخته و وطن غریب و تنهای خود یعنی ایران را در این دوران دریابیم.

 

پرفسور عطاالله قبادیان خطاب به جوانان کشورمان گفت: شما در برابر این سرزمین مقدس مسئولیتی دارید که باید تلاش کنید به کشورتان مهر بورزید و برای آبادانی آن بکوشید.

شایان ذکراست: پرفسورقبادیان عضو هیات علمی دانشگاه وین – اتریش و عضو نخبگان علمی آلمان میباشدکه این روزهاعلیرغم همه امکانات بی نظیراروپا برای آبادانی وطنش فعالیت خودرا همچنان درپناه گمنامی در ایران انجام میدهد.باروح بلندوقلب سترگش فقط به احترام هموطنانش وجوانان ودانشجویان با لطف و مهربانی، گهگاهی به دعوتشان لبیک گفته تا گامی هر چند کوچک برای وطن غریب وبه اطلاح ایشان (وطن غریب وتنها) بردارد..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۷
احمدجعفری